منو تو میشدش با هم بمونیم
غرورت ما رو از هم دور کردش
دلامونو واسه بریدن از هم
چه آسون میبینی مجبور کردش
نمیفهمم چرا چیزی نگفتی؟
از اون احساسی که بود توی چشمات
دریغ کردی تو احساستو از من
نشد حرف دلت بیاد روی لبهات
سکوت میکردی و با این سکوتت
نمیدیدی دلم آشوب میشد
غرورت رو میشکستی
یقینا زندگیمون خوب میشد
چشات لبریز عشق و جنون بود
ولی رفتار تو مبهم و سرد
دلم آروم میشد با تب چشمات
ولی آرامشت دیوونه میکرد
پ.ن : تورو میسپارم به عشق" برو با ستاره ها