به زودی...

البوم جدید حامد محضرنیا به نام جاذبه به زودی در سراسر ایران

 

با تراک"بوی بارون" افتخار همکاری در این البوم رو دارم..

...

هر جا برم از زندگیت بیرون نمیرم

من آرزو دارم کنار تو بمیرم

دستای من بی دست تو سردن همیشه

حضور من کنار تو جذاب میشه

هرجا برم از زندگیت بیرون نمیرم

یک لحظه دستامو بگیر آروم بگیرم

من جز تو هیچکی رو تو این دنیا ندارم

من بی تو میمیرم فقط تنها نذارم...

 

محمد شهیدی فر

کارهای اجرایی من

سلام

 

کارهایی که از من تا به حال اجرا شده رو می تونید از سایت های مختلف موسیقی از جمله رادیو جوان دانلود کنید

 

1-"حقیقت داره" با صدای علی ملک پور

2-"set" با صدای علی ملک پور

3-"یک قدم برگرد" با صدای مجتبی شجاع

4-"بغض" با صدای مجتبی شجاع

5-"عادت" با صدای مجتبی شجاع

6-" لمس خوشبختی" با صدای نوژن

 

تشکر

محمد شهیدی فر

به زودی...

هنوزم بوی بارون هست تو کوچه تو خیابونا

هنوزم میشه حست کرد فقط برای چند لحظه

 

به زودی منتظر آلبوم جدید حامد محضرنیا باشید که در این آلبوم عهده دار ترانه سرایی سه قطعه بودم.

 

محمد شهیدی فر

یه کاری کن

یه کاری کن که این دوری داره جونم رو می گیره

شدم مثل یه مردی که همش از کوره در میره

ببین من تا کجا دارم بدون همنفس میرم

خیالت تخت من بی تو فقط با غصه درگیرم...


محمد شهیدی فر

تو باید پیش من باشی

تو باید پیش من باشی، تو می دونی دلم گیره

زمان من بدون تو یه جور بد هدر میره

تو باید پیش من باشی واسه تسکین هر دردم

نمی دونی بدون تو چقد بد زندگی کردم

بدون تو زمستونم ، داره می لرزه هی دستام

به شومینه امیدی نیس، من آغوش تو رو می خوام

تو باشی حال من خوبه، نبود تو واسم درده

بگو چی تو چشات هس که منو جذب خودش کرده

یه دنیا خاطره از تو ، از اون طرح نگات دارم

چقد خوبه که با چشمات هنوزم ارتباط دارم

یه لحظه دور شی از من ، یه قرنو خوب دلتنگم

واسه بودن کنار تو ، با سرنوشت می جنگم

بدون تو زمستونم ، داره می لرزه هی دستام

به شومینه امیدی نیس، من آغوش تو رو می خوام

تو باشی حال من خوبه، نبود تو واسم درده

بگو چی تو چشات هس که منو جذب خودش کرده

محمد شهیدی فر



صدام میلرزه

سلام.. تصمیم گرفتم نوشتنو ادامه بدم... مگه میشه ترانه رو رها کرد؟؟؟


در ضمن تولدم هم مبارک!!!


 صدام میلرزه وقتی استرس دارم
واسه اینه صدام هیچ وقت عادی نیس
اگه غیر طبیعی شده رفتارم
این از استرسه، اصلا ارادی نیس

با اینکه از تب دوریت میسوزم
تظاهر می کنم آروم و خونسردم
به محض اینکه از چشمات افتادم
سقوط واقعی رو تجربه کردم

از اون روزی که رفتی سقف این دنیا
شده کوتاه تر از قدی که من دارم
به هر در "میزنم" شاید که برگردی
یه جورایی منم "دست بزن" دارم

واسم زجر آوره وقتی که می بینم
غرور من رو له کردن چقد سادس
پاهام میلغزه وقتی حس کنم دنیا
واسه لغزیدنم یک عمره آمادس

دقیقا مثل دیوار ترک خورده
دارم می پاشم از ریشه بدون تو
به آرامش شدیدا احتیاج دارم
مگه آرامشم(هم) میشه بدون تو؟

با اینکه از تب دوریت میسوزم
تظاهر می کنم آروم و خونسردم
به محض اینکه از چشمات افتادم
سقوط واقعی رو تجربه کردم

از اون روزی که رفتی سقف این دنیا
شده کوتاه تر از قدی که من دارم
به هر در "میزنم" شاید که برگردی
یه جورایی منم "دست بزن" دارم

حقیقت داره

این روزا خیلی پریشونم.نمیتونم مثل قبل واژه ها رو جمع و جور کنم.

 

حقیقت داره میدونم نمیشه

بخوای پا روی احساست بذاری

ببین من اینو کامل درک کردم

"به فرد دیگه ای علاقه داری"

 

به ذهن من نمی رسید که اینجور

برای رفتنت سرسخت باشی

ببین من راضیم پیشت نباشم

به شرطی که تو هم خوشبخت باشی

 

تو هرجایی از این دنیا که باشی

تموم فکر من سمت تو میره

تو تنها راه حلی واسه ی من

تا قلبم یه کمی آروم بگیره

 

گمونم لرزش دستامو دیدی

زمانی که بلاتکلیف میشم

ازت خواستم بمونی تا بدونی

که من با تو فقط تعریف میشم...

 

بارون

هوا بارونیه چترت رو بردار

بگو حرفاتو آروم توی گوشم

واسه اینکه یه کم جذابتر شه

میخوام امشب رو بارونی بپوشم


بگیر دستامو لمسم کن یه گوشه

که با عطر تن تو مست میشم

بگو از من چه جور مردی رو می خوای

همونی که تو ذهنت هست میشم...

محمد شهیدی فر

انگشت نمای شهر

سلام.بعد از مدت ها با اصرار خیلی از دوستان تصمیم گرفتم به دنیای ترانه سرایی برگردم.راستش نتونستم ترانه سرایی رو ترک کنم.با یه ترانه در خدمتتونم.امیدوارم خوشتون بیاد.

"انگششت نمای شهر"

یه برقی توی چشماته که دائم

با لبخندت شبیه ماه میشی

کشیدی صحنه ی تنهاییامو

داری واسه خودت طراح میشی


دارم قربانی این قصه میشم

همین قصه که داره سخت میشه

بدون تو دچار اضطرابم

تو که باشی خیالم تخت میشه


دارم انگشت نمای شهر میشم

کجای قصه می فهمی شکستم

چقدر این روزها حالم خرابه

ندیدی که به بی رحمی شکستم


دلم میگیره از روزای بی تو

همین روزا که دوران خوشی نیس

یه کاری کردی با قلب شکستم

که چیزی کمتر از آدم کشی نیس


تصور کن که جای من تو بودی

یکی پشتت رو خالی کرده باشه

دقیقا حال من شکل همینه

وجود من داره از هم میپاشه


منو راحت سپردی دست غصه

دارم با گریه هام هم درد میشم

شکستم تا بفهمی طبق میلت

دارم انگاری کم کم مرد میشم


دلم می گیره از روزای بی تو

همین روزا که دوران خوشی نیس

یه کاری کردی با قلب شکستم

که چیزی کمتر از آدم کشی نیس


                                                         محمد شهیدی فر