سیزدهم خرداد

خدا جونم سلام

دلم برات خیلی تنگ شده

هم برای تو هم برای مهدیم

دیشب نتونستم تحمل کنم

دلم براش خیلی بی تابی میکرد

زنگش زدم

تا صداشو شنیدم بغض گلومو گرفت

تموم مدت داشتم اشک میریختم

تنهاپنج دقیقه حرف زدیم

که دو دقیقه آخرش فقط سکوت بود و اشکهای من و مهدی هم میگفت اشک نریز

قطع که کردیم

بلند زدم زیر گریه

انقدر گریه کردم

هق هق کردم

با صدای بلند زار زدم

اما بازم آتیش دلم خاموش نشد

آرومم نشدم

شبا فقط عکسی که ازش گرفتمو تو گوشیم نگاه میکنم

چقدر سخت میگذره بدون مهدی

بدون صداش

بدون حرفاش

بدون شیطنتاش

خیلی سخت میگذره

خدا خیلی سخت میگذره

من فقط آیفنی که بهم عیدی داده رو بغل میکنمو میزنم زیر گریه

مهدی برا من هیچی کم نذاشت

خدااااا مواظب عشقم باش


برای تو....

بــَـرآے تـــــــو…
نــِمـیـدآنـم چـِـطـور مـیگـُذَرد…!
امــآ بــــرآے مــن…
اِنـْگــآر…
خَـنـجـَر بـَـر گـَلـویـَم گــُذاشـتـہ انـد…
امــآ نـِمـیـبُـرنـد…


کـآش بـآران بگــيـرَد ...
کــــــاش بـــاران بگــيـرد و شيشه بُخآر کـُـنـد…
و من هـَمه ي دلتَنگيهآيم رآ رويش“ها” کُنم ...
و بآ گــوشه ي آسـتـيتنـَــم هـَمه رآ يـکـبـآره پــآک کـُــنـم … و خــَـلآص ...


سـخـت اســـتــــ.....
وقـتـــے از شــבتــــ بـغـــض گلـــو בرב بـگیــــرے ....

 و.... هـمـــــﮧ بـگوینــــב لبــــاس گــــرم بپــــوش!!!!! :ا

عشق یعنی این

خدا فقط دارم با صدای بلند اینو گوش میدم تا خفه نشم همین:

با هندزفریه آیفون

آیفونی که عیدی گرفتم از مهدی

مهدی ای که عشقمه

زندگیمه

دلیل همه چیم اونه

 

 

عشق یعنی این

لحظه های خیلی خاص

که خدا هم فکر ماست

همه ی دنیا اینجاست

یه شروع یه نگاه لبمون

بی صداست

 

عشق یعنی این

دوتا احساس بی تاب

به قشنگی یه خواب

دو نفر توی یه قاب

یه نگاه تو چشات دله من

 توروخواست

 

هرچی میگم همه حرفای دلمه

عاشقتم حالا برو بگو به همه

بگو یه حس عجیبی تو دلمه

مثله یه تب توی تنمه

 

خدا این پست فقط برا خوده خودته

خدا خدا خدا

دارم کم میارما

حواست هست بهم؟

هوامو داری؟

صبرمو زیاد کن خداجونم

اون قفلی بود که زده بودم به دهنم

داره هرز میشه اونم درستش کن

خدا یکم دردهامو بیشتر کن

بجاش دردهاشو کم کن


خدا یکم از نظر روحی خستم

میشه امروز حست کنم؟

خودت میدونی چی میگم لطفا


خدا آرامش میخوام

لطفا

باید قوی باشم

من تکیه گاهشم

برا تکیه گاه بودن دارم شل میشم

قویم کن

میخوام که قوی باشم

محکم

مثله هیمشه


خدا دمت گرم

شکرت که هستی

خداجونم.....توبمن بگو چرا؟

خدا....

خدا چی بگم که بهتر از هر کسی میدونی

معدم و قلبم اذیت میکنه

گاهی نفس هم میکشم تیر میکشن

نمیخوام برم دکتر

نمیخوام

میخوام درد داشته باشم

مهدی هم درد داره

خدا بغض دارم

از دیروز

از قبل از عید

از وقتی رفت

از وقتی روزی ده مین فقط صداشو داشتم

از اون پنجشنبه ی لعنتی که حتی یه مین هم نشد صداشو بشنوم

از اون دوشنبه ی مسخره که قرار بود بیاد و نیومد

خدا بغض داره خفم میکنه

اشک میاد تا تو چشام اما نمیریزه

خدا دلم یه جای خالی میخواد

یه کوه جلوم باشه و من داد بزنم

انقدر که حنجرم پاره شه

انقدر که دیگه هیچ صدایی ازم کسی نشنوه

هی روزگار

الآن زنگ زده

چقدر بغضمو بخورم خدا؟

چقدر صدام در نیاد؟

چقدر گلایه نکنم؟

خداااااا چرا؟

تو بمن بگو چرا

میدونم چیز زیادی میخوام

مهدی خیلی زیاده برای من

میدونم

اما در برابر بزرگیه تو

مهربونیه تو خیلی کوچیکه این درخواستم...

مهدی اومد

خدا سلام
دیشب برگشت
اومد
خیلی خوبه که هست
راستش سر بحث دیروز...خیلی بهم ریختم خدا
یه فکری برای من بکن
نمیتونم بگذرم ازش
نمیخوام که بتونم
خدا...تازه داشتم کامل بهش تکیه میکردم
تازه داشتم حضورشو برا خودم...
خدا چرا همچین شد؟
هی روزگار
دیروز تا حالا حالم خرابه
انقدر بد که بردنم خونه از سر کار
دو ساعت تو بیهوشی هیچی نفهمیدم
شب تو مهمونی انقدر پرسیدن چمه خسته شدم
همش با یه بچه 6 ساله اینور اونور رفتم تا کمتر بپرسن
آخر سرم پدر بزرگم اومد و گفت چته آرزو
چی شده
چرا امشب بیحالی پکری باباجان
چی میگفتم بهش؟
گفتم خوبم...باور نکرد
یه جوری نگام کرد که یعنی خودتی...
مهم نبود برام
مهم نیست برام
دلم روشن بود خدا
دلش روشن بود
من فقط میخواستم ببینم تهش چی میشه
تهشو گفتی
اما من نیت نکردم که اگه خوب نبود تمومش کنم
نمیخوام خدا
مهدی رو من حساب کرده حتی اگه حضورم در کنارش نباشه
منم قبولش دارم با همه ی این مسافت ها
میدونم بهم ریختس
ترس تو صداشه
میترسه بزنم به سیم آخرو برا همیشه گم و گور شم
از طرفی هم میترسه جدی سوال کنه درباره تصمیمم
دلم نمیخواد بیش از این تو هول و ولا باشه
خدا خدا خدا
داغونم
گردنم گرفته
معدم که فکر کنم عملا سوراخ شده
گیج بودنمم که دیگه شده قوزبالا قوز
فکر نمیکردم یه روزی انقدر برام مهم بشه که کل زندگیمو مختل کنه
اما شده
مهدی شده همه زندگیم
هرچی فکر میکنم میبینم تو این مدت همه چی رو برام کرده خاطره
چیزایی که از نظر بقیه اصلا به چشم نمیاد
هی روزگار
خدا نگهش دار برام
خداااااااا
جز تو کی رو دارم که اشک بریزمو التماس کنم بهش خدا؟
خدا بغضمو ببین....

مهدی هست

" همیشه باید یک کسی باشد که حتی اگر به جای کلمات فقط سه نقطه گذاشتی در یک صفحه سفید ،
بدانی که می داند یعنی چه ! . . .


همیشه باید کسی باشد ! تا بغض هایت را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد !


باید کسی باشد که وقتی صدایت لرزید ! بفهمد !


که اگر سکوت کردی بفهمد ! باید کسی باشد !


که اگر بهانه گیر شدی ! بفهمد !


باید کسی باشد که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن ! نبودن ! بفهمد !


باید کسی باشد که اگر حرف های بی معنی زدی بفهمد !


باید کسی باشد بفهمد که درد داری ! که زندگی درد دارد !

بفهمد که دلگیری !

بفهمد که دلت برای چیزهای
کوچک تنگ شده !!!


همیشه باید کسی باشه که وقتی دلت گرفت سرتو بزاری رو شونش تا میتونی بباری
 

دوشنبه-92/1/5

خدا سلام

دلم گرفته

خیلی دلم گرفته

این چند روز فقط تو آیفن برات نوشتم

اگه اینجا میذاشتم مهدی میومد میخوندو بهم میریخت

خدا خدا خدا

دلم گرفته خیلی گرفته

بغض داره خفم میکنه

دیروز اومد

مهدی دیروز اومد

از دور دیدمش

اگه اشتباه نکنم با یه پیراهن سورمه ای

خدا از وقتی از دور دیدمش ...خدا دارم میمیرم

از وقتی پیامک داد که رسیده تا وقتی رفت من همش اشک ....

خدا بشه

میخوام که بشه

هی روزگار...

خدا دوست دارم

مهدی رو خیلی میخوام

مواظبش باش

حتی اگه قسمت من نشد میخوام هواشو داشته باشی

داشتنش مهمه برام اما مهمتر اینه که بدونم آرومه

حتی اگه پیش من نباشه

حتی اگه ماله من نباشه

خدا خوشبختیشو میخوام

آرامششو میخوام

خدا مواظبش باش

نذار غم تنهایی اذیتش کنه

....

 

پنجشنبه ١/١/٩٢

خدا سلام

خيلي خودمونگهداشتم تااين چندروزنياموننويسم

خدادارم ازدوريش دق ميكنم

مهدي هم حال و روزش بهترازمن نيست

همش بي قراري ميكنه

بي تابي ميكني

دلش پرازغصه وغمه

اماهرچي بمن ميتله ياإس ميده من گلايه اي نميكنم

ميدونم ميدونه خيلي دلتنگشم وگفتنش فقط باعث ميشه بيشترغصه بخوره

هي روزگار

خداسخته دوريش

حداقل قبلا درروزچندساعت صداشوميشنيدم اماالآن شايد روزي ده مين

اونم ده مين نميشه

خدا واضي ام به رضاي تو

امسال وقت سال تحويل آيفنموگرفتم دستم وتفال زدم به حافظ

تنهاخواستم داشتن مهدي بودباآبروإنشاله

خداميخوامش

قبلايه زبون نمياوردم اماالآن بعدازهرنمازميگم

ميگم وميخوامش خدا

ميدونم توهميشه همه حاجتامودادي

من مهدي روازامام رضاخواستم خدا

تاانشاله اينباردوتايي بريم پابوسشون وشكرگذاري

خدا صلاح ومصلحتم رو درحضورمهدي قراربده باعزت و آبرو وبه زودي انشاله

خدا منتظـــرم


نیست....91/12/28ساعت9:39

خدا خدا خدا

دارم میپکم

نیست مهدی نیست

سختمه خدا

همش اشکه و بغض و بارون چشام

خدا دلم گرفته

دلم گرفته

پرم از درد و آه

خدا نیست مهدی

خدا فکر نمیکردم که انقدر سخت باشه دوریش

حالا من یه هفته چی کار کنم؟

خدا.....خدا....قلبم داره پاره پاره میشه خدا

امروز...بیست و هشتم اسفند-ساعت 8:51

خدا سلام

خیلی وقته نیومدم اینجا

دلم گرفته خدا

مهدی رفت سفر

از وقتی رفت دله منم گرفت

همش بغض دارم

هیچی حتی آهنگهای شادم کمکی برا بهتر شدن حالم نکرد

بی حوصلم با یه بغض گنده تو گلوم

فقط چایی از گلوم میره پایین

چشامم که آماده ی بارونی شدنه

خدا مواظبش باش

من هیچی ندارم جز مهدی

آیفنی رو که برام خریده رو برداشتم باهاش سرکار آهنگ گوش میدم

آیفن که نزدیکمه دلم آرومتره

خدا ممنون بخاطر مهدی

بهم صبر بده وقتی میتله بغض نکنم

خدا دوست دارم

خدا دوسش دارم

خدا هواشو داشته باش

سلامت بره و برگرده

مهدی تو یه قصه آروم بلدی؟

مـــرد خوب....

باید لااقل یک قصـه آرام بلـد باشه ...
برای وقــت هایی که عشـقش بی قــراره
و نمی خواد از بی قراری هـاش حرف بزنه ...

برای وقــــــت هایی که عشـقش لـج می کنه ...
بــهانه می گـــــیره ...
بغـض می کنه ...
قـهر می کنه ...
بــرای وقت هایی که عشـقش بچه میشــــه... !



میگویند... به زن نگویید دوستت دارم....خودش را میگیرد!!!!ا

اما زنان (فقط)..دستان عشقشان را میگیرند...و میگویند دوستشان دارند!

میگویند... نباید به زنان توجه زیاد کرد.. خودشان را گم میکنند.

اما زنان وقتی گم میشوند....که عشقشان.....بی توجهی کند.

آن روز ، کـه هــــمـدیگـــــر را یـــافـــــتـیـم ..
 یـــــافتــــنـمان هُــنر نـــــبود !

 هُـــنر ایــن اسـت ؛ هــــمـدیــــگـر را "گــُــــم" نـکنــــیم

دنبال کسی میگردم که
توی بهار که زنگ بزنم بگم: میای بریم زیر این رگبار قدم بزنیم؟
در جوابم فقط بگه: نیم ساعت دیگه کجا باشم...
توی تابستون بدون هیچ دلیل بگم: میای بریم قدم بزنیم؟
فقط بگه: ناهار اونجایی که من میگم
توی پاییز بدون هیچ دلیل بگم: میای صدای برگارو در بیاریم خش خش صدا بدن؟
فقط بگه: دوربینتم بیار
توی زمستون بدون هیچ دلیل بگم بریم برف بازی؟
در جوابم بدون مکث بگه : یه جفت دستکش میارم فقط . یه لنگه من یه لنگه تو...
سر اینکه دستای گره شدمون توی جیب کی باشه بعدا تصمیم میگیریم

البته که دوستت دارم

البته که دوستت دارم احمق جان
ولی آزارت می دهم !!
دلیلش هم صاف و ساده این است که دوستت دارم
این را می فهمی ؟
آدم کسانی را که به آنها بی تفاوت است آزار نمی دهد !

مهدی جونیم اومد ایران...

سلام خدا

خدا دمت گرم عاشقتم

قرار بود مهدی 5شنبه برگرده اما شد امروز اومد

خدا ممنونتم

تشکر که مواظبش بودی که هواشو داشتی که کاراش خوب پیش رفت

همیشه که نباید جشن ها حضوری باشه

امروز میخوام وبلاگی برامهدی جونیم جشن بگیرم

به دو مناسبت

یکی اینکه برگشته

یکی برا اینکه کاراش عالی پیش رفته شکر خدا

مهدی جونی خیلی  میخوامت

خیلی دوست دارم

 

خدا دیدی پسره ی دیوونه چیکار کرد؟

زنگ زده میگه آرزو جونم خیلی دوست دارم خیلی

عاشقتم

کاری نداری خدافظ

قطع کرد

مدت مکالمه 11 ثانیه

و تا 11 ثانیه بعد از قطع تماس من نگام به گوشی بود با دهن باز

حالا تو این یازده ثانیه من یه سلام کردم یه خدافظ گفتم همین

 

مهدی همه کارات برام شیرینه و خاطره

ممنونم بخاطر حضورت

بخاطر همه مهربونی هات

بخاطر اینکه برام بارون رحمتی هستی که  به زندگیم میباری

دوست دارم

خدا زنگم زد همین الآن

چقدر هیجان داشتم

اما گلایه کرد ازم

که نمیرم براش نظر های طولانی بدم

خدا دلم گرفت

از دسته خودم

از کارای خودم

از بی توجهی خودم

خدا دلم تنگشه

خیلی خودمو نگهداشتم گریه نکنم پشت تلفن

خدامن نمیتونم خیلی چیزا رو بگم چون دوس ندارم بقیه چیزی بفهمند

خدا امروز بوسیدمش از پشت تل

اما اون منو نبوسید

خدا دلم تنگشه

خیلی دل تنگشم

وقتی میتله تازه میفهمم چقدر جاش کنارم خالیه

وای خدا

حجم صداشو دوس دارم

گرمای صداش تموم سرمای وجودمو گرم میکنه

خدا دارم صبوری میکنم اما دیدمش میپرم تو دلشو بیرون نمیام

انقدر که جبران بشه تموم این دوری ها

خدا دوسش دارم

ممنون که مهدی هست


من اون موج مردم

همون که تو دریاست و میاد به سمت ساحل

تو اون مرواریدی که چسبیده به شن های ساحل

میام و خودمو میکوبم به ساحل برا داشتن تو

و تو دیگه اون مرواریدی نیستی که بچسبی به ساحل

چون میدونی اگه با من باشی و در آغوش من آرامشو داری

پس دلتو میسپاری بمن

خدا اینو مهدی بهم گفت قبل از رفتنش یعنی روز دوشنبه فکرکنم

قلب مهدی شکسته بود

هزار تا تیکه شده بود

هر کسی اومد قلبشو شکست و رفت

تا اینکه یه فرشته اومد

یه فرشته ی مهربون که تو بودی

اومد و تیکه ها رو جمع کرد

همشو

گفتم این قلب دیگه قلب نمیشه

فرشته گفت اما من با همینا یه دل دریایی میسازم

یه دل دریای آرامش



خدا من عاشق مهدی ام

هواشو داشته باش

وای خدا هنگولیدم

فکر میکردم مهدی تا وقتی برنگشته ایران نمیاد اینجا رو بخونه

نه که دیشب اومده خونده و ناراحت شده که مواظب خودم نیستم

خدا امروز زنگم زد

تازه وقتی صدای گرم و مردونشو شنیدم فهمیدم چقدر دلم براش تنگولیده بود

تا حالا که راضی بوده از سفرش

انشاله همونی بشه که میخواد و کاراش خوب پیش بره

وای خدا من دیشب یکی از سورپرایزای سفرمونو براش اس کردم بعد گفت که این سیم کارت مشترکه یعنی مردم از خجالت

دیگه حواسمو جمع کردمو راه به راه هم بهش اس نمیدم

سرش شلوغه

خواب هم نداره

حالا شکرت خدا دوستاش که با همند شکمو اندو غذاشون سروقته ومن از این بابت خیالم راحته

قراربود فردا برگرده اما امروز گفت شاید تا جمعه بمونه

نمیدونم خدا دلم براش تنگه

همش به فکرشم

براش دعا میکنم

برا اینکه کاراش خوب پیش بره

برا اینکه صحیح و سالم برگرده پیش

هروقت خیلی دل تنگش میشم میرم تو جامو به سفرمون فکر میکنم

به حضورش

به برنامه هام

نمیدونم

دو روزه نبوسیدمش

بغلش نکردم

دل تنگشم

خدا هواشو داشته باش

 

 

آدم میتونه تموم زندگی رو بغل کنه وقتی یه نفر همه ی زندگیش باشه....

ماموریت....

خدا سلام

بی وفا شدم..آره

نمیام بنویسم...آره

تو خونه لپ تاپ ندارم

خدا کارای سفرمون درست شه

ممنون

میدونم همشو مدیونه توام خدا

کمک کن عالی باشه سفرمون

خدا مهدی امروز رفته ماموریت

ایران نیست

دلم تنگشه

از صبح فقط بغض هامو قورت دادم

میدونم نهار نمیخورم

نمیتونم بخورم

هیچی از گلوم پایین نمیره

قول دادم قوی باشم

به مهدی قول دادم

خدا من قوی ام کمک کن تا مثله همیشه پیشش روسفید شم

خدا خدا خدا

بیش از این ادامه بدم چشام بارونی میشه

خدا هواشو داشته باش

خدا یک کلمه همین و بس: عاشقتم و سپاسگذارتم

خدا یک کلمه همین و بس: عاشقتم و سپاسگذارتم

 

سلام مهدی جونیم

بیشتر پست هام برای خداست و درباره ی تو

فکر کنم اولین یا دومین پستمه که مخاطب مستقیمش خودتی

اول تبریک بابت افتتاحیه ات

میخوام بدونی که بهت افتخار میکنم

به خودت و کارت و به خودم بخاطر داشتنت

برات بهترین ها رو خواستارم و میدونم بیش از پیش موفق خواهی بود

امید وارم تموم پروژه هات عالی برگذار شه و غیر این هم ازت انتظاری ندارم

از راه دور در آغوش میگیرمت...به خودم میفشارمت....میبوسمت و میگم بهترین منی

 

اینکه چقدر استرس کشیدمو فقط خدا میدونه و لاغیر

تو این چند ساله که تو اداره مشغولم هیچ وقت اشکی نریختم

گاهی بغض داشتم و اشک چشامو پر میکرد اما سریع میرفتم جلوی پنجره

بازش میکردم تا باد سرد بخوره به صورتمو و بغضم فرو بره

اما امروز بعد از تماست

بعد از شنیدن رضایتت و اینکه خستگیت در رفت

رفتم تو نماز خونه

چون نمازمو یه ربع تأخیر انداختم تا صداتو بشنومو برم

نشتم برا نماز و یهو بغضم ترکید

از خوشحالی

انقدر این اشکا بهم چسبید

بین دو تا نمازمم سجده ی شکر بجا آوردم

خدا رو شاکرم که بازم رومو زمین ننداخت

خیلی خوشحالم

و بیشتر از این شادم که همه دارند میفهمند مهندس جونه من چه گوهریه

دوست دارم تا همیشه

افتتاحیه

هی روزگار

سلام خدا جونم

امروز افتتاحیه است

خدا همه چی عالی بود تا مهدی زنگ زد گفت کار با مشکل بر خورده و برام دعا کن و عمرا بشه و اینها

آخرشم گفت خدا بزرگه

گفتم تو خودت به این اعتقاد نداری

اما خدا من به بزرگیت اعتقاد دارم

به خوبیت

به اینکه همیشه هوامو داری

به اینکه تا حالا هیچ کدوم از دعاهامو بدون اجابت نذاشتی

خدا دعا کردم نذر هم کردم

میخوام افتتاحیه اش عالی باشه

طوری که خستگیش در بره

خدا میشه؟ خدا همیشه بهم کمک میکنی

میخوام ازت خدا

کمکش کن

قلبش اذیت نشه

استرس براش خوب نیست

خدا اگه چیزیش بشه...خدا اشکامو ببین

خدا هواشو داشته باش

آبروشو بخر همونطور که همیشه آبروی منو حفظ میکنی

خدا خواهش میکنم....

هی روزگار بی معرفت

هی روزگار

دیدی خدا

دیدی دیگه مرتب نمیاد سر بزنه

دیدی شب بخیر گفت و حرفی نزد از اینجا

دیدی خدا

دیدی همه میرن براش شعر میذارن

دیدی خدا

دیدی دارم میپکم؟

ساعت ۱۰:۱۰ شبه

بمونم که اینجا بزنم زیر گریه؟

خب میرم تو جام گریه میکنم که متکام مثله همیشه با صبوری اشکامو بگیره

هی روزگار

خدا عاشقتم همین

دوست دارم

دستتو بگیر زیره بارون به اندازه ی قطره هایی که جمع می کنی

دوسم داشته باش اما به اندازه ی قطره هایی که نمیتونی جمع کنی

من دوستت دارم...


آنقدر باورت دارم که وقتی می گویی باران خیس می شوم...



برای خریدن عشق هر کسی هر چه داشت داد

دیوانه هیچ نداشت و گریست

گمان کردند چون هیچ ندارد میگرید

اما هیچکس ندانست که قیمت عشق اشک است

و قیمت اشک عشق



میخواستم تصویر با تو بودن را نقاشی کنم

دیدم فاصله بینمان در ورق جا نمیشود

کمی نزدیکتر بیا

میخواهم با تو بودن را حس کنم





اگر دوستم داشتی چرا تنهام گذاشتی...

به اخر خط رسیده بودم...


باید بهش ثابت میکردم که دوستش دارم


خیلی عصبانی بودم


گفت اگر دوستم داری رگتو بزن


گفتم مرگ و زندگی دست خداست


گفت دیدی دوستم نداری


خیلی بهم بر خورد


تیغ را برداشتم و رگمو زدم


وقتی تو اغوش گرمش جان میدادم

اروم زیر لب گفت اگر دوستم داشتی چرا تنهام گذاشتی...

هی روزگااااااااااااااااااااااااااار

بهت نمی گم دوسِت دارم  ولی قسم می خورم که دوسِت دارم

 بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم، چون همه چیزم تویی

 نمی خوام خوابتو ببینم،  چون توخوش ترازخوابی 

اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گریه کنی صِدام کن
بهت قول نمی دم که ساکتت کنم  ،اما منم پا به پات گریه می کنم 

اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن
 قول می دم سکوت کنم

 اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی   صِدام کن
چون قلبم تنهاست

  اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم
 اما باهات میدوم

 اگه یه روز خواستی بمیری قول نمی دم جلوتو بگیرم اما اینو بدون من قبل از تو میمیرم...

خدا هوامو داشته باش

خدا قطع کرد الآن

خدا دارم خفه میشم

خدا خدا خدا

خدا بغلم کن تا این بغض لعنتی راه گلومو نبسته

خدا این همه اشک از کجا میاد؟

خدا دستامو میگیری؟

داره میلرزه

خدا چم شده.....همیشه میگم خدا هواشو داشته باش اما الآن میگم خدا هوامو داشته باش

کاش بودی،حتی اندکی..........

چقدر تنهایی آزارم میدهد

 چقدر نبودت را بلند حس میکنم

چقدر قلبم بی قرار و لجباز شده

با قلبم چه کردی؟

از وقتی رفتی چشمانم میهمان ناخوانده بسیار دارد

گاه و بی گاه

شب و روز میبارد

بیصدا گریستن را بیصدا آموختن

کاش تقدیر این را نمیخواست

کاش بودی،حتی اندکی..........

هی روزگار

گاهی فقط بوی یک عطر ؛
شنیدن صداش!
خوندن آخرین اس ام اسش
یک تشابه اسم ،
برای چند لحظه !
باعث میشه دقیقاً احساس کنی….
که قلبت داره از تو سینه ات کنده میشه...

حـالا اشکها هـم شـبـیـه

 تـــــــــــــــــــــــــو

 شـده انـد گـریـه کـه

 می کـنـم

    نـمی آیـنـد . . .



کوچه را دیدی به وقت شب چه تنها می شود ؟
بی تو از آن کوچه هم تنهاترم !


آدم برفی هم که باشی

 

دلت می خواهد کسی در آغوشت بگیرد

دلت می خواهد کسی کنارت باشد

تا گرمت کند

تا آرامت کند

مهم نیست آب شدن. نیست شدن

مهم آن آرامش است. حتی برای چند لحظه...


دست خياط را ميبوسم تا فكري به حال دلتنگيم بكند...........

بعضی وقتا چیزی می نویسی فقط برای یه نفر اما دلت میگیره وقتی یادت میوفته هر کسی ممکنه اون نوشته رو بخونه جز اون یه نفر